ورود به خانه جدید، چه چیزهایی ببریم و چه کارهایی انجام دهیم؟
منزل کوچکم را تحویل گرفتم و قرار است تا یک ماه دیگر به آنجا نقلمکان کنم. میدانم برای این یک ماه کارهای زیادی است که باید انجام دهم. سروسامان دادن وسایلم در خانه فعلی، آماده کردنشان برای اقامتگاهی جدید و از طرف دیگر مهیاکردن خانه جدید برای ورود ما بهعنوان ساکنین تازهاش، مرا وارد مرحله تازهای از نگرانیها کرده است. انگار قرار نیست این قصه اسباب کشی و دغدغههای همراهش تمام شود، اما بااینوجود از تصور داشتن خانهای که برای خود خودم باشد و هر بلایی که بخواهم میتوانم سرش درآورم، لذت میبرم و این وسوسه شیرین، مرهمی بر آن تلخی گذرا است.
من به چالشهایی پرداختم که تقریبا همه ما در خرید یا اجاره خانه با آنها روبهرو میشویم. در این قسمت قصد دارم به دغدغههای ورود به منزل جدید بپردازم.چه ببرم؟
تصمیم گرفتهام از روزی که وارد خانه جدیدم میشوم، تنها وسایلی را با خودم ببرم و نگه دارم که میدانم مورداستفاده قرار خواهند گرفت. همیشه از انبار کردن وسایل اضافی و بهقولمعروف برای «روز مبادا» بیزار بودهام. ما خیلی وقتها وابستگی خود به اشیاء را در زیر نقاب همین روز مبادا پنهان میکنیم.
برای اینکه بدانم در منزل کوچکم به چه چیزهایی نیاز دارم در دفتر یادداشتم اسامی فضاها را جداجدا مینویسم:
آشپزخانه
نشیمن
اتاقخواب
حمام
سرویس بهداشتی
ورودی
انباری و راهروها
وسایل موردنیاز هر فضا را با توجه به تجربه اطرافیانم و نیازهای خودم که شناخت کافی از آنها دارم، لیست میکنم.
چهکاری انجام دهم؟
حال، نوبت بررسی خانه جدید و تصمیمگیری درباره تغییراتی است که میخواهم در آن اعمال کنم. قرار است:
دیوارها را نقاشی کنم؟
از کفپوشش راضی هستم؟
شیرآلات آشپزخانه، حمام و سرویس نیاز به تعویض ندارند؟
دربهای کمد دیواری و کابینتها بهراحتی باز و بسته میشوند؟
و سؤالات بسیار دیگری ازایندست که مدام در ذهنم رژه میروند. راستش نمیخواهم هزینه زیادی کنم و تنها چیزی که به دنبال آن هستم آسودگی، تمیزی و یک سادگی دلچسب و زیبا است. دوست دارم از همین ابتدا همهچیز خانه را درست و بهجا تحویل خود دهم تا بعد از مدت کوتاهی دچار دردسر نشوم و تا مدتها خیالم راحت باشد و لذت ببرم.
لیست کارهایی که باید انجام شود را بیرون میآورم. از راه وبسایتهای شرکت های
اتوبار به دنبال نیروهای حمل اثاثیه مناسب میگردم و درنهایت کارهایی که خودم از پسشان برنمیآیم را به آنها میسپارم حتی
بسته بندی اثاثیه ، تا در این مدت یک ماه همهچیز آماده شود.
از کجا شروع کنم؟
حالا که تکلیف ذهنم روشن شد، باید وارد عمل شوم. همیشه شروع هر کاری سخت است، اما بهمحض اینکه بلند شوی و اولین قدم را برداری، بقیه مسیر گویی خودبهخود هموار میشود. برای شروع میخواهم به قول غربیها یک «تم» برای خانهام انتخاب کنم، البته نه اینکه تصوری از حال و هوای خانهام نداشته باشم و تازه بخواهم سبکی برگزینم، بلکه باید به این اندیشهها و علایقم درباره رنگ و لعاب دکوراسیون خانه، سروسامان دهم و دقیقا تصمیم بگیرم از هر وسیله یا مصالح و اجزای دیگر خانه چه مدلی را میخواهم. این تصمیمگیری حتی روی کارهای خدماتی که قرار است در این یک ماه انجام دهم نیز تأثیر میگذارد؛ چون برای مثال برای تعویض شیرآلات یا حتی خرید ست سرویس بهداشتی باید سبک دکوراسیونم را بدانم.
علایقم را مرور میکنم!
تقریبا ۹۰ درصد چیدمانهای زیبایی که اینور و آنور میبینم به چشمم میآیند، اما این دلیل نمیشود که هر تصویر زیبایی تصویری از علاقه من باشد و آن را عینا تکرار کنم؛ به همین خاطر این بار بهجای عکس دیدن و گشتن در ژورنالها و صفحات اینترنتی، گوشهای مینشینم و با خودم خلوت میکنم.
فاطمه کیست؟
چگونه شاد میشود و چگونه غمگین؟
چگونه خستگی از تنش در میرود و چگونه انرژی به جانش بازمیگردد؟
تا میتوانم از خودم درباره خودم سؤال میپرسم و پاسخ میدهم. حالا که تکلیفم را با خود روشن کردم به سراغ چیزهایی میروم که رنگ و بوی من و خواستههایم دارند.
شاید با خودتان بگویید این یک اتفاق طبیعی است و هرکس برای انتخابهایش اولازهمه علایق خود را در نظر میگیرد، اما من میگویم ما آدمها خیلی وقتها تصور میکنیم به چیزی علاقه داریم یا در این علاقهمندی با خودمان روراست نیستیم. خود را راضی میکنیم که عاشق آن مبل پهن و پر از کوسنهای رنگی هستیم، اما ترجیح میدهیم روی زمین بنشینیم و آن مبل صرفا تکیهگاهمان باشد؛ چون نشیمن همان مبل محبوبمان آنقدر پهن است که برای تکیه دادن یا باید کش بیاییم یا پاهایمان آویزان باشند.
چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت 17:09